من مرد این زندگی در میان این برهوت گیر افتاده ام
برهوت جهنم دقیقا اینجاست ...
اینجا که دوراهی رفتن و ماندن است...
عاشقانه ماندن
یا تنفر بخشیدن به زنی که صبورانه زندگی میکند
اگر عشق دهم یا نفرت تهش وجدانیست که روحم را عذاب میدهد ...
نمی دانم درست چیست و غلط کجاست...
چه شد که تبعید شده ام به برهوت
کاش زندگی زود تر به پایان برسد...
حتما عضو بشید
https://t.me/ro_barahot
اطلاعات رمان
^^--^^--^^--^^
نام رمان: شرط بندی
نویسنده arameeshgh20 : و pooy
خلاصه:
رمان شرط بندی در مورد زندگیه دختری به نام پیونده که از قشر متوسط جامعه هست ... به زحمت پزشکی قبول شده و
همه ی سعیش رو میکنه که فکر و ذهنش رو روی درسش و خونوادش متمرکز کنه... دختری که بار سنگین زندگی رو
دوشش سنگینی میکنه و باعث میشه که نتونه اون طور که باید و شاید به خودش فکر کنه چون دین بزرگی نسبت به
تک تک اعضای خونوادش داره.. دینی که تا آخرین روز زندگیش پا برجا باقی میمونه و اون رو به عزیزترین آدمای
زندگیش مدیون میکنه... پدرش فوت کرده و مادرش هم تو بستر بیماریه.. یه برادر و یه خواهر کوچیکتر از خودش داره
که عاشقانه اونا رو میپرسته.. به خاطر حال خراب مادرش مجبور شده به سختی انتقالی بگیره و با خونوادش به تهران بیاد
اما این به تهران اومدن زندگی رو براش سخت تر از قبل کرده.. چون هم دیگه شغلی نداره هم بین آدمای غریبه ای قرار
گرفته که هر کدوم ندونسته در مورد اون قضاوت میکنند ... نمیدونه دیگران در موردش چی میگن براش هم مهم نیست
ولی همین ساده گذشتنها باعث میشه کل سرنوشتش تغییر کنه..پیوند، شخصیت دختر داستان بخاطر گرفتاریها و مشکلاتی
که داره تقریبا تمام پیشنهادهای دوستی یا خواستگاری رو محترمانه رد میکنه... این بهونه ای میشه برای خیلی از اطرافیان
تا اون رو مغرور بدونند... اصل داستان از اونجایی شروع میشه که مغرور ترین پسر دانشگاه برای اولین بار افتخار میده و
دختری رو در محیط دانشگاه مورد توجه ی خودش قرار میده... در برابر اون قدم علم میکنه و با اون حرف میزنه و اون
دختر هم کسی نیست به جز پیوند.. پیوندی که بی خبر پا تو مسیری میذاره که دنیای خودش و اطرافیانش رو زیر و رو
میکنه
آدرس ها:
وبلاگ: http://arameeshgh20-pooy.mihanblog.com/
تلگرام: https://telegram.me/arameeshgh20pooy
